سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سردار بی سنگر


 

آیا می دانید اینجا کجاست ؟

کدوم نقطه از این جهان پهناوره ؟ کجای این کره خاکی قرارداره ؟ 

آیا می دانید نام این سرزمین چیست ؟ اینجا جائی است که خوبان این سرزمین در آن

آرمیده اند !

اینجا همانجائیه که حسینیان زمان توسط یزیدیان زمانه سر بریده شدند و در خون پاکشان

غلطیدند !

اینجا نخل ها بی سر می رویند چونکه یاران حسین شهید را در این زمین سربریدند !

آب اینجا رنگ دیگری دارد ، آب اینجا آبی نیست چونکه با سرخی خون شهیدان در

آمیخته است!

رودهای اینجا خروش دیگری دارند زیرا خروش و فریاد دلیرمردانی را به چشم دیده اند

که با صلابتشان دشمن زبون را به خاک مذلت نشاندند !

خاک اینجا بوی دیگری دارد چون که با عطر خون شهیدان عجین گشته است !

خاک اینجا نه تنها بوی دیگری دارد بلکه رنگ دیگری هم دارد چون با سرخی خون

عزیزانمان لاله گون شده است !


هوای اینجا ، هوای دیگری است چون زمانی نفس بچه هایی در اینجا جاری بود که مال

این دنیا نبودند و نشان از دنیای دیگری داشتند و لحظه لحظه وجودشان و نفسشان مملو

از عشق به خدا بود و همین فضا ، هوای این خاک را اسیر خویش کرده است !


اینجا جایی است که روزی مردانی بزرگ قدم برآن نهاده و از این زمین به ملکوت پیوسته اند

ما خاکیان را تنها رها کردند و رفتند .این زمین در سینه خود رازها دارد از راز و نیاز

زاهدان شب ، از آنهایی که بی ادعا آمدند وبی ادعا هم رفتند و جز عشق ومحبت در

دلهاشان چیزدیگری نبود عشق به خدا ومحبت اهل بیت (ع) .


این سرزمین سینه ای به اندازه این دنیا دارد چونکه راز دار بچه هایی است که هر یک به

اندازه این دنیا بزرگ بودند .

و بزرگوارانه بار سفر را بستند و به سرای باقی شتافتند تا نزد پروردگارشان روزی بخورند

و درجوار رحمت حق آرامش یابند .

این سرزمین به خود می بالد چرا که روزی بزرگانی پا بر روی آن گذاشتند که مردان ِ مرد

بودند!

اینجا سرزمین شیران و دلیران است !

اینجا خود ،کربلا است و هر روز آن عاشورا !

اینجا قطعه ای از بهشت است !

اینجا شلمچه است !

شلمچه و رمضان !

شلمچه و کربلای پنج !

شلمچه و بیت المقدس هفت !

شلمچه و کانال ماهی !

شلمچه و دوعیجی !

شلمچه و میدان مین !

شلمچه و نهر عرایض !

شلمچه و خاکریزهای نونی !

شلمچه و سه راهی شهادت !

شلمچه و رد قناسه بین دو ابرو !

شلمچه و سیم خاردار !

شلمچه و سنگر های کمین !

شلمچه و حاج حسین خرازی !

شلمچه و حاج احمد کاظمی !

شلمچه و شهیـــدان شـاهـد ! 

شلمچه و یک دنیا دلدادگی !

شلمچه و پرواز تا بی نهایت !

شلمچه و یک دنیا عاشقی !

شلمچه و یک دنیا مظلومیت !

شلمچه و گمـنـامـــی !

شلمچه و بــوی کــربــلا !

شلمچه و سرهای از تن جدا !


شلمچه و شلمچه و  شلمچه و ...

                   اینجا شلمچه است...سجادگاه ملائک

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/12/17ساعت 9:48 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

روز مشارکت در تعیین سرنوشت اجتماعی، یعنی روز دوازدهم اسفند در پیش است. مجلس شورای اسلامی، خانه ملت و در رأس امور است. در این انتخابات شرکت می کنیم، چون از یک طرف شرکت در انتخابات برای تعیین مسئولان و نمایندگان، حق هر شهروند ایرانی بوده و از طرف دیگر برای استفاده از این حق دارای تکلیف هستیم و نمی توانیم در قبال آن بی تفاوت باشیم. حال که باید از این حق براساس تکلیف استفاده کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که این تکلیف و وظیفه را باید درست انجام دهیم. یک انسان مسلمان که همواره بر اساس تکلیف عمل می کند، در قبال آنچه انجام می دهد مسئولیت دارد. بنابراین باید در انتخابات با بررسی، به افراد دارای شرایط رأی دهیم که تکلیف خودمان را به خوبی انجام داده باشیم. این افراد را بر اساس چه ملاک ها و معیارهایی انتخاب کنیم؟
برای پاسخ به این سوال باید توجه کنیم که در مقطع کنونی به چه مجلسی نیاز داریم؟ مجلس نهم، باید مجلس تراز نظام اسلامی در دهه چهارم انقلاب، یعنی دهه پیشرفت و عدالت باشد. مجلس نهم باید مجلس کارآمد و پیش برنده انقلاب و نظام اسلامی باشد. مجلس نهم باید با درک درست از شرایط کشور، تحولات منطقه و به ویژه بیداری اسلامی و همچنین مسائل جهانی و بین المللی، به وظایف و نقش های خود به عنوان قوه مقننه، واقف باشد و به صورت صحیح و بهنگام عمل کند. مجلس نهم باید با حساسیت به توطئه های استکبار نگریسته و برای مقابله و خنثی سازی این توطئه ها اقدامات لازم را به عمل آورد. مجلس نهم باید برای حل مشکلات مردم در حوزه های گوناگون نسبت به وضع قوانین لازم یا اصلاح قوانین موجود با سرعت اقدام کرده و بر حسن اجرای این قوانین بر اساس شأن نظارتی مجلس، نظارت کند. مجلس نهم باید در قبال توطئه ها و فتنه انگیزی های فتنه گران و منحرفان داخلی، اقدام انقلابی کند. برای داشتن چنین مجلسی باید با دقت بالا، از میان تمام کسانی که داوطلب امر نمایندگی شده و در مورد تأیید شورای محترم نگهبان قرار گرفته اند، به افرادی رأی دهیم که بر اساس ملاک ها و معیارهای زیر بهترین ها باشند. بدیهی است که این انتخاب را می توان همان انتخاب اصلح دانست؛ انتخابی که نمایندگانش:
1- مردمی باشند، مجلس خانه مردم است و باید نمایندگان مردم از جنس مردم باشند. کسانی که خود را از توده های مردم جدا می دانند و دارای روحیه خودبرتربینی، کاخ نشینی و اشرافی گری هستند، نمی توانند به فکر مردم باشند.
2- انقلابی باشند. مجلس شورای اسلامی باید پیش برنده انقلاب و نظام اسلامی باشد. نماینده مجلس باید دارای روحیه انقلابی بوده و به انقلاب اسلامی و آرمان های الهی امام راحل(ره) و اهداف والای جمهوری اسلامی معتقد باشد. کسانی که دارای روحیه محافظه کاری باشند، نمی توانند انقلابی عمل کنند.
3- ولایتمدار باشند. مجلس شورای اسلامی باید تقویت کننده جبهه ولایت باشد. نماینده باید معتقد به ولایت مطلقه فقیه و تابع ولی فقیه زمان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) باشد. کسانی که کلام رهبری را فصل الخطاب ندانند نمی توانند ولایتمدار باشند.
4- استکبارستیز باشند. مجلس شورای اسلامی باید تقویت کننده جبهه انقلاب و نظام اسلامی در برابر استکبار جهانی و نظام سلطه باشد. نماینده باید دارای روحیه ضداستکباری باشد و همواره خود را در صحنه و خط مقدم مبارزه با آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر کشورهای سلطه گری ببیند که با انقلاب و جمهوری اسلامی در ستیزند.
5- متقی و پرهیزکار باشند. مجلس شورای اسلامی باید نماد تقوای جمعی باشد. نماینده مجلس باید متقی و پرهیزکار بوده و در گفتار و رفتار پایبند به اخلاق اسلامی باشد. از دروغ، تهمت و افترا پرهیز کند و در همه کارها خدا را در نظر بگیرد.
6- مقابل فتنه و منحرفان باشند. مجلس شورای اسلامی باید نسبت به فتنه و انحراف موضعی قاطع و شفاف داشته باشد. نماینده مجلس باید در قبال جریان فتنه گر و عوامل اصلی فتنه از یک سو و در قبال باند انحرافی و افراد آن از سوی دیگر، دارای موضعی شفاف، صریح و قاطع باشد.
7- وابسته به کانون های قدرت و ثروت نباشند. مجلس شورای اسلامی باید در قبال فسادهای گوناگون موضعی قاطع داشته باشد و پرچمدار مبارزه با مفاسد باشد. نماینده مجلس نباید به کانون های قدرت و ثروت وابسته باشد. وابستگی نماینده به کانون های قدرت و ثروت، دست و پای او را در مبارزه با مفاسد می بندد.
8- بصیر و آگاه باشند. مجلس شورای اسلامی باید با اشراف بر مسائل ایران و جهان در هر مسئله بهنگام عمل کند. نماینده باید آگاه بر همه مسائلی باشد که با امور نمایندگی ارتباط دارد. نماینده بی بصیرت نمی تواند به وظایف خود به خوبی عمل کند.
9- کارآمد باشند. مجلس شورای اسلامی باید کارآمد، پیش برنده انقلاب و کشور باشد. نماینده باید در امری از امور نمایندگی دارای تخصص، توانمندی و تجربه باشد.
10- مرعوب دشمن نباشند. مجلس شورای اسلامی نباید مرعوب دشمنان و در برابر تهدیدات آنان متزلزل شود. نماینده باید همانند مرحوم مدرس شجاع و نترس باشد و هیچ گاه مرعوب دشمن نشود.
اگر تلاش شود و با بررسی و شناخت از میان کاندیداها، افرادی را با ویژگی های ذکر شده انتخاب کنیم، به طور قطع به تکلیف خود در انتخاب اصلح عمل کرده ایم. البته لازم به ذکر است که باید با
نگاهی واقع بینانه، از میان افراد با ویژگی های مورد اشاره به کسانی رأی دهیم که از مقبولیت برخوردار بوده و امکان رأی آوری نیز داشته باشند.

 



نوشته شده در سه شنبه 90/12/9ساعت 10:34 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

برگی از دفتر خاطراتم با کاروان راهیان نور......

 

 

وقتی سوار میشد کلی میوه و آجیل توی یک ساک بار زد بچه ها به شوخی میگفتن : چیه حاج خانوم هرچی سر سفره عیدتون بوده جمع کردی آوردی؟ میخوای تنهایی بخوری یا شریکی؟اگه تعارف کنی خودمون هستیم در خدمتت!!و.................... از این حرفها.و حاج خانوم با لبخند میگفت قابل شما رو نداره چشم راه طولانیه گرسنه تون میشه من تعارف نمیکنم خودتون بر دارین .......راست میگفت راه طولانیه شمال تا جنوب باعث گرسنگی بچه ها میشد خوراکیهای خودشون که تموم میشد میومدن سراغ ساک بزرگ حاج خانوم...من در فکر بودم چرا خوراکیهای توی ساک تموم نمیشه؟؟؟.....

بالاخره رسیدیم خرمشهر و توی یکی از حسینیه های کنار مسجد جامع معروف خرمشهر اسکان داده شدیم ... صبح روز سوم سفر به اروند کنار رفتیم جاییکه وصف ناشدنی بود عبور از توی نیزار و گذشتن از پل معلق و رسیدن به یادمان شهدای کنار رود اروند و سوار شدن به کشتی و دور زدن روی آبهاییکه خونها در خودش داشت و روایتها.......

وقتی برای ناهار برگشتیم خرمشهر بعد از ناهار دیدیم حاج خانوم ساک معروفشو باز کرده و یه گوشه نشسته داره خوراکیها رو توی نایلونهای کوچیک بسته بندی میکنه من طاقت نیاوردم از کنجکاوی رفتم پیشش و گفتم حاج خانوم چیکار میکنی؟کمک نمیخوای؟خندید و گفت :آره بیا شاید تو هم اجرتو از شهدا گرفتی.نشستم و همونطور که بهش کمک میکردم گفتم :خب اینهارو میخوای چیکار کنی؟بدی به بچه ها؟خندید و گفت:نه بچه ها همه سهمشونو خوردن اینها حق کسای دیگه ست!تا من بگم کی؟گفت :بذار بموقعش میبینی ...

بعداز ظهر به طرف شلمچه راهی شدیم من هنوز توی این فکر بودم که بسته هارو میخواییم به کی بدیم؟تو دلم داشتم میگفتم حتما حاج خانوم میخواد ببره بین زائران دیگه پخش کنه...که دیدم حاج خانوم رفت جلو به راننده یه چیزی گفت و برگشت بعد منو مسئول کاروان رو صدا زد گفت :بیایید کمک کنین این بسته هارو از پنجرها بدین دست سربازها!!تازه دوزاریم افتاد که میخواد چیکار کنه!

اونهاییکه رفتن شلمچه میدونن که از خرمشهر که بیرون میری تا رسیدن به یادمان شلمچه چندین پاسگاه نظامی وجود داره که برادران عزیزمان از جای جای ایران اونجا مشغول گذراندن خدمت وظیفه و پاسداری از مرزهای کشورمون هستن. حاج خانوم چندین ساله هروقت عید میاد جنوب بخاطر اینکه این سربازها هم از خوارکی های عید بی نصیب نمونن و دلشون به سفره عیدی خونه هاشون نباشه این بسته هارو که توش میوه وآجیل و شیرینی های خونگی هست درست میکنه و میده به سرباز ها ،میگفت: اونها هم کم از رزمنده های موقع جنگ ندارن ،الان مادرهاشون از عید چیزی نمیفهمن چون جای پسرهاشون کنارشون خالیه دلشون اینجاست ،میگفت:نذر میکنم واصه رفع گرفتاریهای همه اونهاییکه التماس دعا میگن و از شهدا حاجتمو میگیرم ...

راننده جلوی هر پاسگاه که میرسید یه نیش ترمزی میزد و ما به سرعت بسته های 15 تایی از خوراکیهارو میدادیم دست دژبانهاییکه جلوی پاسگاه ایستاده بودند نمیدونین چه برقی توی چشمهاشون دیده میشد و قتی میگفتیم: خسته نباشین بفرمایین اینم عیدی شما ...بعضی هاشون اول تعجب میکردن و براشون این کار جالب بود و میگفتن :همش ما به زائرین میگیم خوش اومدین یا بروشورهای تبلیغاتی میدیم و حالا شما مارو غافلگیر کردین !حاج خانوم در جواب همه اونها میگفت :برادرها التماس دعا......

یکی از بچه ها به شوخی گفت:اینم از مرام شمالیهاست دیگه اینجام مهمون نوازیشونو دارن!!...همه از کار حاج خانوم خوششون اومد منو چند نفر دیگه تصمیم گرفتیم راه ایشونو دنبال کنیم ما هم توی این کار خیر عقب نمونیم خدارو چه دیدی شاید شهدا نظری لطفی به ما بندازند انشاالله.........


نوشته شده در سه شنبه 90/12/9ساعت 3:22 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

خاطرات من با کاروان راهیان نور......


آخرین نفری بود که به کاروان ملحق شد 18 ساله ودختر شاد و سرزنده ای بود خودش تعریف میکرد توی مزارع مردم کارگری میکنه تمام پولی که توی 3ماهه زمستون از میوه چینی توی باغها جمع کرده بود نصفشو واصه خرجی عید داده به پدرش کمکش بشه تو این دم عیدی با بقیه پولش میخواست ببره واصه خودش دستبند بخره تا پس انداز بشه واصه خریدن جهیزیه اش انشاالله اما... میگفت بسیجی نیستم و زیاد اهل شرکت در این برنامه ها هم نیستم چون بیشتر وقتم سر مزارع و سوله های بسته بندی مرکبات میگذره... اما هراز گاهی که فرصت میکرد توی مراسمهای مذهبی مسجد شرکت میکرد ...2 روز مونده به حرکت کاروان خواب دیده خوابشو تعریف نکرد اما معلوم بود که چطور هواییش کرده که بیشتر پول خرید دستبندشو داده بود هزینه سفر راهیان نور میگفت :به هر کی زنگ میزدم میگفتن جا نداریم اسامی رفته سپاه حکم گرفتیم و همه رو بیمه کردیم نمیتونیم ببریمت چون بسیجی نیستی و......خلاصه هزار بهانه دیگه .میگفت دلم خیلی شکست  رفتم سر خاک یکی از شهیدای محلمون کلی گریه کردم و برگشتم خونه غروب که شد خانوم قاسم زاده فرمانده پایگاه محلمون زنگ زد گفت :شنیدم دوست داری بیای جنوب؟گفتم :آره خیلی ولی ...گفت :شهدا طلبیدنت فردا اول وقت مدارکتو برسون به من یکی از بچه ها فامیلش فوت کرده نمیتونه بیاد جاتو باهاش عوض میکنم .........خلاصه الهام جون به لطف شهدا خودشو به ما رسوند و شد نمک کاروان ما بچه ها هم اسمشو گذاشتن دقیقه نودی!!اما هیچکس نفهمید راز خواب الهام چی بود چون موقع برگشت خیلی ساکت شده بود و تو حال خودش بود .....انشاالله که حاجت روا شده باشه.....


نوشته شده در شنبه 90/12/6ساعت 7:43 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

گرامیداشت سالروز شهادت شهید جاوید الاثر محمد مهدی محمودی

میگن وقتی با بابا رفت جنگ من 5ماهه بودم و پسرش تازه چاردست و پا میرفت. زمان رفتن تا جاوید الاثر شدنش به چند ماه نکشید اونقدر سریع اتفاق افتاد که هیچکس باور نکرد.هنوزم کسی تاریخ دقیقه پرکشیدنش رو بیاد نداره .پسرش هیچ خاطره مشترکی از پدر بیاد نداره که واصه تنهایی هاش تسکین خاطر باشه و بخاطر همین لابلای خاطرات دوستان و آشناییان دنبال تصویر واضحی از پدر میگرده تصویری که همه حکایت از طبع شوخ و روحیه شاد و سرزنده اون داره ....بابام و عمو مهدی دو دوست جدانشدنی بودن همه میگن اونها از بچگی دوستای خوبی بودن تا سربازی و ازدواج وآخرشم جنگ که شد نقطه جداییشون...بابا هروقت یاد اون روز آخر میفته بغض میکنه اما غرور مردانش نمیذاره اشکش جاری بشه میدونم تو دلش حتما خودشو سرزنش میکنه چرا دلتنگیش باعث شد یک هفته زودتر بیاد مرخصی اگه بامرخصی اونم موافقت نمیشد و مثل عمو مهدی میموند تو منطقه شاید الان اون جای عمو آسمونی شده بود یا لحظه شهادتش کنارش بود یا   اینکه لااقل میتونست نشونی از پیکر بینشانش داشته باشه....یا شایدم حسرت اینو میخوره چرا با اینهمه خاطره هیچ وقت عکسی دونفره از هم نگرفتن ...همسنگراش گفتن اونو دیدن که رفته تو سنگر کمین وسط محاصره تانکهای عراقی و صدای انفجار تانک عراقی رو هم شنیدن اما کسی برگشتنشو ندید اثری هم از پیکرش پیدا نشد الان نزدیک 32 ساله ....32 سال چشم انتظاری خیلی سخته...بابا بعد اون سال که جنگ هم تموم شد دیگه هیچ وقت نرفت منطقه شاید دلشو نداشت محل شهادت دوستشو ببینه نمیدونم ....اما از وقتی که من توی این 2سال با کاروان راهیان نور رفتم کلی براش از تنگه چزابه عکس و فیلم گرفتم و اونم با علاقه میشینه و خاطراتشو تعریف میکنه و بهم توضیح میده اونجا قبلا چه شکلی بوده... حالا امسال ابراز علاقه کرده که با ما بیاد جنوب خیلی خوشحالم اگه خدا بخواد و همه چیز جور بشه امسال در کنار پدر روایت جدیدی از روزهای حماسه و دلیری رو خواهم شنید و تصویر زیباتری از عمو مهدی و همه همسنگرای آسمونیش رو بچشم خواهم دید .....انشاالله و تعالی


نوشته شده در جمعه 90/12/5ساعت 9:33 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

"منصوره کرمی" به خبرنگار  ایرنا گفت: شرکت فعال در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به دلیل شرایط حساس کنونی کشور از اهمیت بالایی برخوردار است.

همسر شهید علی محمدی در ادامه ترور دانشمندان ایرانی به دست استکبار جهانی و عوامل رژیم صهیونیستی را یادآور شد و افزود: به فضل الهی، جوانان ما با تبعیت از ولی امر خود همواره در راه سازندگی کشور گام های موثری برداشته اند که پیشرفت های اخیر آنها در مسائل هسته ای از این نمونه می باشد.

وی با اشاره به خلق حماسه میلیونی مردم در راهپیمایی 22 بهمن اظهار داشت: مردم شجاع و شهید پرور با حضور دشمن شکن خود در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی باری دیگر باعث تثبیت انقلاب اسلامی شده واجازه نمی دهند که بیگانگان در امور کشور دخالت کنند.

همسر شهید علی محمدی افزود: به عنوان همسر شهید به همه هموطنان توصیه می کنم در انتخابات شرکت کرده وبا حضور خود در انتخابات به دشمنان بفمانند که ملت ایران با گذشت 33 سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی همچنان بر مواضع خود در مقابل عدم دخالت دیگران در امور میهن اسلامی خود پافشاری می کنند و حتی لحظه ای از آرمان های امام راحل (ره) و حمایت بی دریغ خود از رهبر عزیزشان عقب نشینی نمی کنند.

** اعتقاد راسخ شهید به شرکت در انتخابات

همسر شهید علی محمدی با بیان این که این شهید عرصه علم و فناوری کشور به شرکت در همه عرصه های سیاسی اجتماعی کشور اعتقاد راسخ داشت، گفت: شهید علی محمدی معتقد بود که سرنوشت هرملتی توسط خودشان تعیین می شود، بنابراین همواره توصیه می کرد در انتخابات حضوری فعال داشته باشیم.


منبع: خبرگزاری ایرنا


نوشته شده در سه شنبه 90/12/2ساعت 8:54 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

 

امام حسین(ع) و ساربان؛

ماجرای مردی که در طواف کعبه دستش به یک زن چسبید و دیگر جدا نشد

علما را حاضر نمود و مردم هم جمع شده بودند که چه حکم و عملى نسبت به این خیانت و واقعه کنند، متحیر شدند! امیر مکه گفت: آیا از خانواده پیامبر(ص) کسى هست؟

امام صادق(ع) فرمود: زنى در کعبه طواف مى‌کرد و مردى هم پشت سر آن زن مى‌رفت آن زن دست خود را بلند کرده بود که آن مرد دستش را به روى بازوى آن زن گذاشت؛ خداوند دست آن مرد را به بازوى آن زن چسبانید.

مردم جمع شدند حتى قطع رفت و آمد شد. کسى را به نزد امیر مکه فرستادند و جریان را گفتند. او علما را حاضر نمود و مردم هم جمع شده بودند که چه حکم و عملى نسبت به این خیانت و واقعه کنند، متحیر شدند! امیر مکه گفت: آیا از خانواده پیامبر(ص) کسى هست؟

گفتند: بلى حسین بن على(ع) اینجاست. شب امیر مکه حضرت را خواستند و حکم را از حضرتش پرسیدند.

حضرت اول رو به کعبه نمود و دستهایش را بلند کرد و مدتى مکث فرمود: و بعد دعا کردند. سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوى آن زن جدا نمودند.

امیر مکه گفت : اى حسین علیه السلام آیا حدى نزنم ؟ گفت: نه.
صاحب کتاب گوید: این احسانى بود که حضرت نسبت به این ساربان کرد اما همین ساربان در عوض خوبى و احسان حضرت در تاریکى شب یازدهم به خاطر گرفتن بند شلوار امام دست حضرت را قطع کرد.


منبع:  یکصد موضوع 500 داستان نوشته سید على اکبر صداقت

 


نوشته شده در یکشنبه 90/11/30ساعت 2:58 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

مردم از «ایمیل» و «اینترنت» چه می خواهند ؟

قطع شدن« ایمیل ها » و عدم پاسخگویی مسولان ذیربط اتفاقا در روزهای منتهی به 22 بهمن رخ می دهد ، عیدی که جشن ملی ایرانیان خوانده می شود. عموم مردم از اینترنت چیز زیادی نمی خواهند . اینترنت برای مردم ابزاری ارتباطی است در عصر دهکده جهانی . ارتباطی که در نهایت اساسش تامین منافع ملت و کشور است .

در روز های گذشته از دسترس خارج شدن پست الکترونیک «جی میل» ، «یاهو »و دیگران ارائه دهندگان خدمات ایمیل به صورت ناگهانی و بدون اعلام قبلی بسیاری از مردمی را که اغلب یا بخشی از کار و زندگی خود را بر اساس استفاده از این سرویس های اینترنتی سازماندهی کرده اند را با مشکل مواجه کرده ، به گونه ای که اغلب این افراد ضمن شکایت از این امر، قطع شدن سرویس های اینترنتی را به مسائلی دیگر ارتباط می دهند .

به گزارش «تابناک » ، نکته جالب توجه و البته غم انگیز این است که در همین دو سه روز اخیر دسترسی به این سرویس ها از طریق فیلتر شکن ها و «وی پی ان» مقدور بوده و بازار کسانی که به دنبال فروش چنین نرم افزار هایی هستند به خوبی گرم شده است . افرادی هم که تا کنون با «وی پی ان» آشنا نبوده اند در این چند روز با این تکنولوژی هم آشنا شده اند و با خرید از آن استفاده کرده اند ، فقط به یک دلیل ؛چون می خواهند کار و امورات روزانه خود را انجام دهند .

هر پدیده تکنولوژیک بی تردید در کنار مزایایی بسیاری که دارد ، آفت هایی را نیز به همراه خود دارد ، آفت هایی که ممکن است بر اساس ارزش گذاری یک مقام مسئول چنان پر رنگ باشد که بر همه مزایای آن سرپوش بگذارد و در تصمیمی ناگهانی و بدون اینکه حتی حق اطلاع رسانی برای مردمی که از یک تکنولوژی استفاده می کنند قائل شود ، آنان را از دسترسی به آن محروم کنند . اما داشتن ارتباط آسان و جهانی یک ارزش بنیادین جهانی است که با قضاوت و تصمیم یک مسئول ، مردم را نمی توان از استفاده از آن نهی کرد. پست الکترونیک در دنیای کنونی نه کالای لوکسی است نه سلاحی مخرب ؛ فقط وسیله ای است برای برقراری ارتباط ؛همچون تلفن .

پست الکترونیک چنان در بین مردم فراگیر شده است که محروم کردن مردم از آن به خاطر آفت های آنان ، مانند محروم کردن مردم از وسیله نقلیه به خاطر دود ناشی از عملکرد موتور آن است . آیا تا کنون مسئولی پیدا شده است که استفاده از یک خودروی استاندارد را به خاطر دود آن ممنوع کند و آیا عملا چنین کاری ممکن و مقدور است؟

این اتفاق و عدم پاسخگویی مسولان ذیربط اتفاقا در روزهای منتهی به 22 بهمن رخ می دهد ، عیدی که جشن ملی ایرانیان خوانده می شود. مردم به جای اینکه حلاوت این ایام را بچشند ، تلخی رفتار غیر مسولانه را حس می کنند . که اگر مشکلات فنی هم وجود دارد ، لازم است با اطلاع رسانی از پیش و از پس مردم در جریان گذاشته شوند ، نه اینکه درست در روزهای منتهی به 22 بهمن ، هر مسئولی توپ را در زمین دیگری بیاندازد.

باور کنیم که برای وجود آفتی مفروض ، همه یک تکنولوژی را نمی توان انکار کرد . مردم از اینترنت چیز زیادی نمی خواهند . اینترنت برای مردم ابزاری ارتباطی در عصر دهکده جهانی . ارتباطی که در نهایت اساسش تامین منافع ملت و کشور است .

 


نوشته شده در سه شنبه 90/11/25ساعت 5:29 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،کارخانه‌ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه‌ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد:
 «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می نماید.»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری] را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان‌ها، پاسگاه ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظه‌ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گوینده‌ از شدت هیجان می لرزید:

«توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است...»
فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست، آخرین سلسله‌ی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط کرد...

نوشته شده در شنبه 90/11/22ساعت 11:47 صبح توسط رز سفید نظرات ( ) |

مروری بر حوادث روز 21 و 22 بهمن 1357

صبح روز 21 بهمن مردم تهران به هواداری از همافران تظاهرات کردند. در چند نقطه از تهران نزاع رخ داد و از میدان فوزیه (امام حسین) تا خیابان نیروی هوایی به طور ممتد صدای تیراندازی به گوش می رسید. در حالی که مردم به سمت دوشان تپه حرکت می کردند، عده ای از همافران در منزل امام خمینی (ره) پناه گرفتند.
- گزارش روزنامه های تهران حکایت از کشته و زخمی شدن صدها تن در درگیریهای دوشان تپه داشت. در این زمان آیت الله محمود طالقانی به نمایندگی از امام (ره) از یگانهای نظامی خواست به پادگانهای خود بازگردند و به درگیریها خاتمه دهند.
- از پیش از ظهر روز 21 بهمن مذاکرات میان فرماندهان ارتش و رهبران انقلابیون آغاز شد، اما زد و خوردها در نقاط مختلف تهران ادامه داشت؛ پادگان سلطنت آباد در شمال تهران به تصرف انقلابیون در آمد.
- درب زندان اوین توسط مردم به روی زندانیان رژیم پس از سالها گشوده شد.
- در ساعت 2 بعد از ظهر 21 بهمن، از رادیو اعلامیه شماره چهل فرمانداری نظامی تهران پخش شد. فرمانداری نظامی با ریاست سپهبد رحیمی در این اعلامیه ساعات منع عبور و مرور را از ساعت 30/16 تا 5 بامداد اعلام کرد و در اعلامیه بعد این زمان تا 12 ظهر 22 بهمن تمدید گردید.
- امام خمینی (ره) در حالی که بیمار بود، طی اعلامیه ای به مردم هشدار داد و اعلام نمود: «به دستور فرماندار نظامی وقعی نگذارید و به خیابانها بیایید چرا که گاردیها و فرماندار نظامی توطئه کرده اند تا با استفاده از نبودن مردم، همافران را تار و مار کنند.»
- پس از اعلام سفارش امام (ره) مردم به خیابانها ریخته و در هر گوشه ای از شهر سنگری بر پا شد. ده ها هزار تن از مردم در خیابان فرح آباد، پشت کیسه های شن و خاک سنگر گرفتند.
- در ساعت 5/4 بعدازظهر کلانتری تهران نو ـ پس از پنج ساعت زد و خورد شدید بین مأمورین گارد و مردم ـ سقوط کرد و مردم و گاردی ها در این زد و خورد چندین کشته و مجروح داشتند . از این پس، کلانتری ها یکی پس از دیگری به دست مردم ساقط شدند.
- در ساعت 6 بعدازظهر روز 21 بهمن بختیار در جلسه شورای امنیت ملی با فرماندهان ارتش شرکت کرد و از آنان خواست با شدت تمام مقررات حکومت نظامی را اجرا کنند. او حتی دستور داد منطقه اطراف پادگان دوشان تپه بمباران شود و در همان جلسه دستور دستگیری سران انقلاب را صادر کرد.
- علیرغم این خطرها تهران بیدار بود و مردم به فرمان رهبر انقلاب، بی اعتنا به حکومت نظامی در خیابانها سر کردند. از آنجا که این خبر در میان مردم شایع شده بود نیروهای ارتش از شهرهایی همچون قزوین به سوی تهران در حرکتند، مردم شهرهای اطراف تهران از خانه های خود بیرون آمده و در خیابانها و جاده ها مشغول حفر خندق و ایجاد مانع شدند تا بدین وسیله از پیشروی نیروهای نظامی به سوی تهران ممانعت کنند.
در شهر تهران نیز وسایط نقلیه بزرگ و اتوبوس های شرکت واحد تا آنجا که توانستند شاهراهها و خیابان های بزرگ را مسدود کردند تا از این طریق مانع رفت و آمد ماشین های نظامی و تانک ها بشوند.
- صبح روز 22 بهمن 1357 فرماندهان ارتش آماده می شوند تا در جلسه شورای عالی ارتش در ستاد کل بزرگ ارتشتاران حاضر شوند. مهمترین این افراد عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، احمدعلی محققی، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی و عبدالعلی بدره ای.
جلسه با سخنان ارتشبد قره باغی آغاز شد که طی آن به تشریح وضعیت نیروهای ارتش و مشکلات آنها پرداخت. عبدالعلی بدره ای فرمانده نیروی زمینی از کمبود نیروهای تحت امرش برای کمک به فرمانداری نظامی و جلوگیری از ورود گردان پیاده لشکر قزوین پرده برداشت. آنچه در این جلسه گفته شد، همه حکایت از ناتوانی ارتش در برابر موج خروشان انقلاب داشت. سرانجام در ساعت10:20 صبح تصمیم گرفته شد که ارتش اعلام بی طرفی کند.
- نصیری، رییس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحیمی، توسط مردم بازداشت شدند.
- سپهبد بدره ای، فرمانده نیروی زمینی، محمد امین و بیگلری، جانشین فرماندهی گارد، به هلاکت رسیدند.
- در ساعت 1:15 بعدازظهر اعلامیه ارتش مبنی بر بی طرفی از رادیو پخش شد. شورای عالی ارتش در این اعلامیه از سربازان خواست تا به پادگان ها باز گردند.
- فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خمینی، استعفای خود را تقدیم کردند.
- با مراجعه به منزل حضرت امام، گروه های مسلح پشتیبانی خود را از امام اعلام کردند.
- امام خمینی (ره) در پیامی خطاب به ملت ایران از آنان خواست در عین هوشیاری و مراقبت و آمادگی برای در هم کوبیدن هر نوع حمله تازه ای از سوی ارتش، از حمله، آزار و درگیری با آنها در پادگانهایشان خودداری شود.
- نمایندگان مجلس شورای ملی به سفارش جواد سعید رئیس مجلس به طور دسته جمعی استعفا دادند.
- مراکز حساس دولتی، یکی یکی به تصرف انقلابیون در آمد.
- رادیو تهران که از ساعت 11 ظهر 22 بهمن در محاصره نیروهای مردمی قرار داشت، در ساعت 2 بعدازظهر کاملاً در اختیار آنان قرار گرفت.
- اولین کلامی که از رادیو پخش شد و به گوش مردم رسید نوید فتح این مرکز را می داد: «توجه بفرمائید، توجه بفرمایید. اینجا تهران صدای راستین ملت ایران، صدای انقلاب است»
- در ساعت 5:45 پیام امام خمینی (ره) از رادیو پخش شد و امام در این پیام مردم را از اعمال غیرقانونی برحذر داشت.
- بعدازظهر 22 بهمن روزی دیگر بود. سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران و معاونش اولین افرادی بودند که توسط مردم دستگیر و به مدرسه رفاه آورده شدند.
- پس از سقوط پادگان جمشیدیه در ساعت 7 بعدازظهر، نیک پی، منصور روحانی و نصیری رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که در آنجا تحت نظر قرار داشتند توسط مردم دستگیر شدند.
- طبق آنچه که در روزنامه ها نوشتند در حوادث روزهای 21 و 22 بهمن 654 نفر شهید و هزاران نفر مجروح شدند.
- وقایع انقلاب آن قدر سریع بود که حتی مقامات آمریکایی در آخرین روزها نمی دانستند انقلاب پیروز شده است. اتاق عملیات کاخ سفید از طرف برژینسکی، تلفنی از سالیوان می پرسید: آیا هنوز اماکن کودتا وجود دارد؟!


منبع :آرشیو روزنامه صبح صادق(شماره437)


نوشته شده در جمعه 90/11/21ساعت 11:20 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت