سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سردار بی سنگر

سفارش فله ای نامه هایی با تمبر OLL2

دستگاه جاسوسی امریکا عوامل خود را فعال کرد

 سفارش فله ای نامه هایی با تمبر OLL2
 این روزها اخبار متفاوتی از ارسال نامه های ساختارشکنانه از سوی افراد وابسته به جریان فتنه در فضای مجازی منتشر می شود که افشا کننده پروژه ای از سوی سازمان جاسوسی امریکا (سیا) است.


پروژه ای به نام OLL...
واقعیت آن است که پروژه OLL نه برای امروز بلکه ریشه آن به دوران حاکمیت اصلاح طلبان بازمی گردد. دوره ای که در آن برخی جریانات افراطی همچون نمایندگان مجلس ششم نامه هایی سرگشاده و ساختارشکن را به مقامات عالی رتبه نظام ارسال کردند. از این رو می توان مجموعه تحرکات اخیر را فاز دوم این پروژه تعبیر کرد.

OLL چیست؟
اما شاید سؤال این باشد که پروژه OLL به چه معنا است. OLLمخفف
«Open letter to leader» یا همان نامه سرگشاده به رهبر است.
بر اساس این پروژه قرار است که نهضت نامه نگاری به مسئولان عالی نظام در آستانه انتخابات شکل بگیرد تا از این طریق و ایجاد چالش ظاهری برای رأس نظام، عملاً انتخابات و کلیت جمهوری اسلامی را با چالش بزرگتر روبه رو کنند و از این طریق اهداف براندازانه خود را پیگیری کنند. سرویس های جاسوسی به خوبی این نکته را درک کرده اند که بزرگترین مانع در راه تحقق اهدافشان وجود شخص رهبر انقلاب در رأس هدایت جامعه است و تجربه فتنه 88 و همچنین موضعگیری های صریح شخص رهبری در قبال این وقایع، برهم زننده تمام بازی های آنان بود. از این رو سازمان سیا با طراحی سناریوی OLL به دنبال آن بود که از طریق ارسال نامه از افراد عادی جامعه مقامات کشور، عملاً جایگاه نظام را کوچک جلوه دهد . برهمین اساس شنیده می شود که هزاران نامه از سوی سازمان سیا آماده و قرار است به نام افراد مختلف و خطاب مسئولان عالی رتبه کشور منتشر شود.

نوری زاد آغاز کننده ماجرا
در همین رابطه می توان آغاز کننده سناریوی نامه نویسی را محمد نوری زاد عنوان کرد. فردی که کمپین نامه نگاری خطاب به رهبری را شکل داد و سایر فتنه گران را به نوشتن نامه دعوت کرد. دیری نپایید که سایر فتنه گران مرتبط با سازمان سیا نیز به دعوت نوری زاد دست به قلم شدند و نامه هایی را خطاب به مقامات نظام نوشتند؛ افرادی نظیر سروش، مصطفی تاج زاده، عبدالعلی بازرگان و برخی از آقازاده های وابسته به اصلاحات که نقش آنان در فتنه 88 و ارتباطشان با سرویس های جاسوسی خارجی به اثبات رسیده و تعدادی از آنها نیز در کشورهای خارجی پناهنده شده اند، بخشی از این نامه نگاران بودند و به دنبال آنها هم برخی افراد ساده لوح نظیر احمد منتظری وارد این طراحی سرویس های جاسوسی شدند و به نهضت نامه نگاری پیوستند. اما در این میان نکته جالب آن بود که کسی در داخل به این نامه ها توجه نمی کرد و مردم نیز با مشاهده سوابق این جریان در فتنه 88 عملاً اقبالی به این نامه ها نشان ندادند تا این طراحی سازمان سیا با شکست بزرگ مواجه شود. حالا پس از شکست این سناریو، سازمان جاسوسی امریکا که شاهد از بین رفتن تمامی طراحی شان در آستانه انتخابات نهم مجلس بود، دست به دامن باراک اوباما شد تا قوتی تازه به این کمپین بدهد. بنابراین اوباما هم وارد این نهضت شد و کوشید تا با ارسال نامه خطاب به رهبر انقلاب عملاً نقشی در احیای این کمپین داشته باشد.

نامه نگاری های متفاوت
واقعیت آن است که ماجرای نگارش نامه به رهبر معظم انقلاب از سوی باراک اوباما را باید نسبت به نامه نگاری های قبلی وی کمی متفاوت تر مورد بررسی قرار داد؛ تفاوتی که می توان آن را در لحن نامه مشاهده کرد.
این برای چندمین بار است که باراک اوباما به رهبر انقلاب نامه می نویسد. نامه های قبلی یک بار پیش از انتخابات سال 88 بود که اخبار تأیید نشده ای در خصوص ارائه پاسخ از سوی رهبر انقلاب وجود دارد. نامه دوم نیز به گفته رسانه های امریکایی در تاریخ 22 خرداد سال 88 به رهبر جمهوری اسلامی ایران ارسال می شود که در آن اوباما با لحنی بسیار محترمانه، پیشنهاداتی را برای اصلاح روابط ایران و امریکا به رهبر انقلاب ارائه می کند. رهبری نیز در خطبه های مشهور خود در 29 خرداد سال 88، اشاره ای تلویحی به این نامه می کنند و می فرمایند: «…از قول رئیس جمهور امریکا نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابان ها بریزند. از آن طرف نامه بنویسند، اظهار علاقه به روابط کنند، ابراز احترام به جمهوری اسلامی بکنند، از این طرف این حرف ها را بزنند. کدام را ما باور کنیم؟»
نامه ای برای برنامه های سری
اما گفته می شود که نامه این سری باراک اوباما به رهبری گویا لحنی غیر از آنچه که در گذشته داشته به خود گرفته است. اگرچه برخلاف ادعاهای رسانه ای، لحنی بسیار منفعلانه دارد. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، مضمون نامه جدید اوباما به رهبر انقلاب که متن آن هنوز منتشر نشده است، مربوط به هشدارهای ایران نسبت به انسداد تنگه هرمز است و اینکه این اقدام ایران می تواند اقتصاد جهانی، به ویژه غرب را با بحران روبه رو کند. در این پیام، واشنگتن همچنین تهدید کرده چنانچه تهران اقدام به بستن تنگه هرمز بکند، واکنش امریکا را در پی خواهد داشت. از این رو نامه اخیر اوباما را نیز می توان در راستای برنامه سری OLL تفسیر کرد.


نوشته شده در چهارشنبه 90/10/28ساعت 11:38 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

در روز عاشورا بارها و بارها دیده شده که در رجزها اصحاب و خویشان امام حسین (ع) سپاه مقابل را به زنا زادگی گوش زد می‌کردند و حسب و نسب پاک خویش را یاد آوری می‌نمودند.

خبرگزاری دانشجو نوشت: یکی از پدیده هایی که باعث تخریب بنیان های اساسی و زیربنایی جامعه شده و سبب به وجود آمدن افرادی بد سیرت می شود ازدواج های نامشروع است. این پدیده نه تنها باعث ویرانی بنیان خانواده شده بلکه از آن مهم تر گاه باعث به وجود آمدن فرزندانی زنا زاده می شود.

بررسی موضوع زنا و فرزندان نامشروعی که از آن پدیدار می شود دارای جنبه های گوناگون و بسیار پیچیده ای است که یکی از مهمترین آن ها بستر نامساعدی است که از همان ابتدا کودک در آن قرار می گیرد و اثرات جدی مخربی در سیرت وی باقی می گذارد که می تواند بستری برای شقاوت وی در مسیر زندگی فراهم کند.

البته ذکر این نکته بسیار ضروری است که انسان مختار آفریده شده و ولد زنا بودن وی به معنای مجوزی برای انجام معصیت و دور افتادن از مسیر حق نیست. واقعیت ولد زنا بودن نباید بهانه ای برای تاریکی بیشتر در وجود شخص بشود بلکه باید هشداری باشد برای مراقبت بیشتر از نفس و سعی در تربیت موثرتر، تا اثرات این واقعیت شوم کم رنگ تر شود.

امام صادق علیه السّلام فرمود: «همانا شخص زنازاده‏ بکار گماشته شود (و مورد تکلیف قرار گیرد) و اگر کار نیک انجام دهد پاداش نیک بیند و اگر کار بد کند کیفر آن را بیند.»

چنان چه در تاریخ عاشورا رد پای این حقیقت شوم در افراد سپاه عمر بن سعد جلب توجه می کند. در تمام قتله شهیدان کربلا می توان مشخصات و ویژگی های مشترکی یافت که یکی از اسباب شقاوت آنان محسوب می شود.

با نگاهی دقیق تر به گذشته افرادی که در صحنه کربلا جنایات فاجعه بار تری را مرتکب شدند می توان بستر رشد و پرورش ناپاک و آلوده ای را یافت، به عنوان نمونه کسانی که بعد از روز عاشورا بر تن مبارک امام حسین (ع) اسب تاختند؛ چنان چه در زیارت عاشورا مورد لعن قرارگرفته اند، از همین دسته اند.

قاتل امام حسین (ع) زنا زاده بوده است

چنان چه در متون دینی نیز به این حقیقت صریحا پرداخته شده در ترجمه إثبات الوصیة ص 153 حدیثی بدین عنوان ذکر شده است که؛ « آن کسى که متولى قتل یحیى (ع) شد زنا زاده‏ بود و قاتل امام حسین (ع) و قتله دیگر (شهداى کربلا) از اولاد زنا بوده‏اند.»

در لغت عرب هنگامی که فردی را به مادرش منسوب می کنند دلیل بر این است که اولاد زنا است و دارای حسب و نسب پاک و طاهر نیست مثل «ابن مرجانه» که به نام مادرش خوانده می شد و این لکه ننگ در تمام عمر همراه وی بود. همچنین در روز عاشورا بارها و بارها دیده شده که در رجزها اصحاب و خویشان امام حسین (ع) سپاه مقابل را به زنا زادگی گوش زد می کردند و حسب و نسب پاک خویش را یاد آوری می کردند. همان طور که حضرت علی اکبر (ع) در رجز حکیمانه خود در روز عاشورا به این موضوع اشاره کردند.

أنا علیّ بن الحسین بن علی
نحن و بیت اللَّه أولى بالنبیّ‏
واللَّه لا یحکم فینا ابن الدّعی
من على بن حسین بن على هستم، به پروردگار خانه کعبه قسم، که ما به [جانشینى‏] پیامبر از دیگران سزاوارتریم، به خدا قسم، آن زنازاده نخواهد توانست بر ما حکومت کند.

همچنین هنگامی که عبداللَّه بن حسن (ع) در روز عاشورا در مقام دفاع از امام حسین (ع) ضربت شمشیر را به جان خرید تا به عموی بزرگوارش امام حسین (ع) آسیبی نرسد خطاب به قاتل خویش فرمود: «ویلک یا بن الخبیثة أتقتل عمّى»؛ واى بر تو اى فرزند زن ناپاک آیا عمویم را مى‏کشى؟

همچنین امام حسین(ع)در نامه به مردم کوفه، ‏یزید را چنین معرفی کرده اند:«آن زنازاده‏ پسر زنازاده‏ ما را بر سر دو راهى قرار داد مرا بر سر دو راهى میخکوب کرده: شمشیر و ذلت. ما کجا و ذلت کجا؟ نه خدا براى ما زبونى پسندد، نه پیامبرش، نه مؤمنان، و نه دامن هاى پاکى که ما را پرورده.»

تهمت زنازادگی شامل حد می شود

با رجوع به فقه اسلامی می توان فصل گسترده ای به نام قذف در آن یافت. بدین معنا که اگر کسی فرد مقابل را در ناسزاگویی های خود متهم به زنا زادگی بکند بر وی حد شرعی و تازیانه جاری می شود. چنان چه امام صادق علیه السّلام می فرماید: هر انسان بالغى چه مرد و چه زن اگر افترا بندد بر صغیر یا کبیر- چه مرد باشد چه زن، چه مسلمان چه نامسلمان، و چه آزاد باشد چه بنده- باید حدّ تهمت (هشتاد تازیانه) بخورد، و اگر بالغ نبود حدّ تأدیب یعنى تعزیر شود.

با توجه به مقام عصمت امام حسین (ع) و درجه والایی که از علم و حکمت داشته اند می توان دانست که امام نه تنها به آنان نسبت ناروا نداده اند بلکه در مقام بیان یک حقیقت مهم بوده اند. چنان چه به اعتراف هر عقل سلیمی محال است که امام حسین (ع) قصد ناسزا گویی داشته باشند و شان و مقام ایشان و جایگاه امامت که حاکی از عصمت و علم ایشان است دلیلی بر صدق این موضوع است. چنان چه مصداق آیه 3-4 سوره نجم«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى‏» پیامبر و ائمه معصوم پس از ایشان هستند.

در نتیجه بی شک امام حسین (ع) با توجه به عصمت و ملتزم بودن ایشان به تقوای الهی در صدد بیان مفهوم و واقعیتی مهم بودند. بدین منظور که کسانی که دستشان به خون اهل بیت آلوده شده افرادی زنا زاده هستند.

فرعون، موسی را نکشت؛ چون زنازاده نبود

چنان چه در کتاب علل الشرایع آمده است :«مردى از حضرت صادق علیه السّلام پرسید چه کسى مانع شد که فرعون حضرت موسى را نکشت با اینکه گفت: ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسى؛ مانع نشوید تا بکشم موسى را. سوره غافر آیه 6فرمود: پاکى ذات و فطرت و صحت نسبش (که اولاد زنا نبود) مانعش شد زیرا پیغمبران و اولاد پیغمبران را نمی کشد مگر زنازاده‏.»

امام حسین(ع) در مقام بیان حقیقتی بزرگ

این موضوع می تواند هشداری باشد مبنی بر این که اعمال و رفتار هوس آلود انسان تا به کجا اثرات مخرب خود را باقی می گذارد . همان طور که در طول تاریخ دامنان ناپاک سبب رواج ظلم و پر رنگ تر شدن کژی ها شدند. شاید به نظر نیاید که با ملتزم کردن خویش به یک دستور ساده دینی مبنی بر رعایت حجاب سبب بسیاری از فتنه ها و شعله ور شدن هیجانات گرفته شود تا این شومی پدیدار نشود.

التزام به دستورات ساده دین مبنی بر روابط محرم و نامحرم و احکام نگاه، بستری است که انسان را از سقوط در پرتگاه های هولناک حفظ می کند تا در نتیجه دستان خویش را ناخواسته آلوده به خون های پاک نکنیم.

 


نوشته شده در سه شنبه 90/10/27ساعت 12:25 صبح توسط رز سفید نظرات ( ) |

یک روز پس از آنکه دادگاه عالی هند طرح شکایت علیه سایت‌های شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و گوگل را امکانپذیر دانست، دولت هند به دادگاه پاتیالا هاوس دهلی اعلام کرد که پرونده‌ای برای شکایت علیه این دو شبکه تشکیل داده است.

به گزارش ایرنا، در گزارشی که در این خصوص روز شنبه ازسوی دادگاه دهلی منتشر شده به این موضوع اشاره شده که دولت هند روز جمعه به دادگاه دهلی اعلام کرده مدارک کافی برای طرح دعوی علیه 21 سایت شبکه اجتماعی وجود دارد.

اتهام اعلام شده این وب سایت‌ها در دادگاه هند انتشار مطالب موهن، تشدید خصومت میان طبقات مختلف اجتماعی و ایجاد تعصباتی است که یکپارچکی ملی را به خطر میاندازند.

همچنین در این گزارش آمده که محتوای وب سایت‌های مذکور می تواند موجب ایجاد تنش‌های مذهبی شود.

پس از تایید این اتهام ها، دادگاه دهلی روز شنبه احضاریه هایی به چند سایت شبکه های اجتماعی خارجی فرستاده و از آنها خواسته تا پیش از 13 مارس برای رسیدگی به اتهامات خود در این دادگاه حاضر شوند.

10 کمپانی از 21 کمپانی متهم این پرونده خارجی هستند و باید مراحل لازم برای احضار آنها طی شود.

این احضاریه ها به وزارت امور خارجه هند ارایه شده تا برای سایت هایی از جمله فیس بوک، مایکروسافت، گوگل، یاهو و یوتیوب ارسال شود.

این احضاریه ها 23 دسامبر گذشته برای 21 شبکه اجتماعی صادر شده اما ارسال آنها تاکنون به تعویق افتاده بود.

شی تریپاتهی وکیل مدافع هندی به دادرس این پرونده اعلام کرده که ممکن است فهرست جدیدی از سایت‌های خارجی که باید از سوی وزارت امور خارجه احضار شوند؛ ارایه شود.

در گزارشی که از سوی دادگاه دهلی منتشر شده ؛ آمده که تاکنون چهار جلسه در این خصوص با نمایندگان شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجوی گوگل، فیس بوک، یاهو و مایکروسافت برگزار شده است.

در این جلسات، محتواهای بحث برانگیزی که در وب سایت ها و نتایج جستجوی موتورهای جستجو وجود دارد، به نمایندگان آنها تفهیم شده است.

دادگاه دهلی پس از شکایت خصوصی که از سوی روزنامه نگاری به نام وینای رای علیه محتوای این وب سایت‌ها مطرح شد موضوع این شبکه‌های اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است.

در گزارش منتشر شده از سوی دادگاه دهلی آمده است که وجود چنین محتوایی در وب سایت های مذکور در ماه آگوست گذشته نیز در اطلاعیه بخش فناوری اطلاعات دولت هند تذکر داده شده بود.

 


نوشته شده در یکشنبه 90/10/25ساعت 9:30 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

اربعین یعنی اشک خشکیده ، اربعین یعنی خورشید را بالای نیزه دیدن ، اربعین یعنی عدالت در زنجیر بودن ، اربعین یعنی یک دنیا تقوی در اسارت بودن ، اربعین یعنی چشمان مظهر علم و عصمت و طهارت را اشک آلود دیدن. (امام سجاد(ع))
 اربعین یعنی‌عقلیه‌ی بنی هاشم را تکیده دیدن ، اربعین یعنی پایان بهار عمر زینب (س) ، اربعین یعنی‌آنانکه رفتند کار حسینی کردن و آنان که ماندند کار زینبی کردن ، به‌ عبارت دیگر اربعین یعنی یک دنیا فریاد ، اربعین یعنی سکوت را شکستن ، اربعین یعنی فریاد سجاد (ع) گونه‌زدن ، اربعین یعنی افشا کردن ظلم‌ و ظالم ، اربعین یعنی‌آشکار شدن خورشید و زدودن ابرهای تیره ، اربعین یعنی آزادی ، عدالت ، برابری و برادری . 
چهل روز بر حضرت سجاد (ع) و زینب کبری (س) چه گذشت که باعث شد دلهای خفته بیدار شوند .
چهل روز از شهادت امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یاران با وفایش در کربلا می‌گذرد . 
چهل روز از مقابله‌ی ظلم و کفر ستیزی و نجات اسلام راستینی که رسول اعظم (ص) پس از بیست و سه سال خون دل خوردن رواج داده بود و اسلامی که بنی امیه‌ی مروج آن بودند می‌گذرد . 

 


شاید یکی از دلایل مهم بیماری امام سجاد(ع) از نقطه نظر مصالح الهی ، شاهد بودنش در حادثه غمبار کربلا و سپس نقل پیام عاشورایی به دیگران باشد امام در شرایطی سکان دار کشتی طوفان زده یاران ولایت گردید که سنگین ‌ترین غمها و جراحتهای روحی و عاطفی بر قلبش وارد شده بود شهادت مظلومانه یک کاروان خویشاوند و هم پیمان ، برجای ماندن فرزندان یتیم و مادران داغدیده در میان شمشیرهای تشنه به خون مظلومان و بلند شدن گریه ها و نوحه‌های زنان بی سرپرست ، بی شوهر ، بی برادر و فرزند کشته و دیدن چهره زرد ، بی رمق و کمر خمیده حضرت زینب (س) همه و همه حکایت از سنگینی مسوولیت در اوج دشواریهاست که امام به فقدان نیروی تدافعی و عناصر حمایتگر از مرز و حریم ولایت و مواجهه با حکومتی سفاک و پلید و عدم امکان کمترین اعتماد به مدعیان هواداری از امامت و طرفداران دروغین ولایت به مبارزه پنهان و بسترسازی فرهنگی و بازسازی نیروهای فعال و انقلابی می‌پردازد . 
اینجاست که از نظر مدیریت ، اگر رهبری پیروان خود را از دست داده باشد و کادر ستادی و نیروهای صفی وی از هم پاشیده شده باشند باید تلاش در جهت کادرسازی ستادی و جمیع نیروهای مخلص صفی نماید تا بتواند با مدیریت بر آنها سازمان خود را به اهدافش برساند و امام در این زمان یعنی بعد از حادثه عاشورا نیاز به چنین طرحی داشت از این رو طراح آن خود وی همراه با عضو برجسته سازمانش‌یعنی زینب کبری (س) گردیده و همزمان با کادرسازی فرهنگی ، به مدیریت روی آورده و چهره‌ای نوین از مبارزه با طاغوتیان را فرا روی تشیع نمایان ساخت .  
بعد از واقعه روز دهم محرم الحرام ، امام ، علیرغم همه دردهای درونی و رنجهای جسمی بر سکوی رهبری تکیه زد و از لابلای توده ‌های غم و درد ، قد برافراشت و آنگونه فضای تیره تبلیغات مسموم امویان را شکافت که کورترین چشمها و بی رمقترین قلبها و بسته ‌ترین گوشها حقیقت را یافتند و بر کوردلی سفاکان و حماقت خویش افسوس خورده و بر مظلومیت حسین (ع) و خاندانش گریستند ، امام دو بار خطبه خواند که یکی در مقابل مردم و دیگری در کاخ ابن زیاد بود . خدیم بن شریک اسدی روایتگر خطبه نخست امام (ع) در مقابل مردم چنین می‌گوید : 
« خرج زین العابدین الی الناس و او می الیهم ان اسکتو فکستوا و هو قائم فحمد الله و اثنی علیه و صلی علی نبیه ثم قال: » 
یعنی امام سجاد (ع) به طرف مردم آمد و با اشاره مردم را ساکت کرد همه آرام شدند برجای ایستاد . سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرش درود فرستاد سپس فرمود : 
« هان ای مردم آنکه مرا می‌شناسد سخنی با او ندارم ولی آن کس که مرا نمی‌شناسد بداند که من علی بن الحسین فرزند همان حسینم که در کنار رود فرات ، سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آنکه جرمی داشته باشد ».
امام سجاد (ع) در صدد بیداری مردم آمده و می‌خواهد جو تاریک پدید آمده بوسیله تبلیغات مسموم امویان را از بین ببرد و از این روست که واقعیت را آنگونه که بوده بیان می‌دارد : 
« انا بن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله انا من قتل صبرا فکفی بذلک فخرا » 
« من فرزند کسی هستم که حریم او را حرمت ننهادند ، آرامش او را ربودند ، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند ، من فرزند کسی هستم که دشمنان انبوه محاصره‌اش کردند و در تنهایی و بی یاوری به شهادتش رساندند امام سپس اشاره به نامه‌های پر از خدعه آنها نموده و فرمود : 
هان ای مردم ، ای کوفیان ! 
آیا به یاد ندارید نامه‌هایی که برای پدرم نوشتید ؟ نامه‌های سراسر خدعه و نیرنگتان را ، در نامه‌هایتان با او پیمان بستید و بیعت نمودید ولی او را کشتید وای بر شما از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده‌اید پیامبر اکرم را با چه رویی ملاقات خواهید کرد ، او به شما خواهد گفت : شما خاندان مرا کشتید حرمتم را شکستید ». 
امام سجاد (ع) ندامت را در چهره‌های افراد دید و ادامه داد که : 
« و لکم فی رسول الله اسوه حسنه »(1) : 
« رسول خدا الگویی شایسته برای شماست » : 
امام سجاد (ع) با استناد به آیه چه می‌خواهد بگوید ؟ 
شاید آوردن چنین آیه‌ ای در اینجا به خاطر این باشد که بفهماند روش آنان مخالف روش رسول خدا (ص) است ، چرا که پیامبر اکرم نسبت به اهل بیت خویش بویژه فاطمه زهرا (س) ، علی بن ابیطالب (ع) ، حسن و ‌حسین ‌(ع) ، محبتی‌ خاص داشت‌ و درباره‌ی ‌رعایت حقوق ‌و حرمت‌آنها سفارشهای صریحی به امت کرده بود و کوفیان خلاف آن را عمل کرده بودند . در اینجا کوفیان به اظهار پشیمانی پرداخته و همه یک صدا فریاد برآوردند : 
« نحن کلنا یابن رسول الله سامعون مطیعون حافظون لزمامک غیر زاهدین فیک و لا راغبین عنک فمرنا بامرک رحمک الله فانا حرب لحریک و سلم لسلمک لنأخذن ترثک و ترثنا ممن ظلمک و ظلمنا » : 
« ای فرزند رسول خدا (ص) تمامی ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماییم بی اینکه از این پس روی بگردانیم و نافرمانی کنیم اکنون فرمان بده تا اطاعت کنیم . 
ما با کسی که به جنگ شما برخیزد خواهیم جنگید و با کسی که در صلح شما باشد ، صلح و سازش خواهیم کرد ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان باز خواهیم گرفت ». 


امام با رد و شماتت آنان و سخنانشان مهری باطل بر آرمانهایی که اظهار می‌دارند می‌زند ، چه اینکه ندا برمی‌دارد که : « داغهای برجای مانده از فقدان رسول خدا ، پدرم و فرزندانش و جدم امیرالمومنین فراموش نشده است طعم تلخ مصیبتها هنوز در کامم هست و غمها در گستره سینه‌ام موج می‌زند تنها می‌خواهم که شما ، شما کوفیان نه عزم یاری ما کنید و نه به دشمنی با ما برخیزید ». 
امام‌سجاد (ع) در پایان سخنان آتشینش که آتش ندامت و پیشمانی را در جان کوفیان برافروخت و مهر بی وفایی را برای همیشه بر پیشانی آنان زد اندوه عمیق و سراسر جانکاه خویش را با اشعاری به پایان رساند که قلبهای سوخته را بیشتر به التهاب وا داشت . 
لا غروان قتل الحسین و شیخه قد کان خیراً من حسین واکرما 
فلا تفرحوا یا اهل کوفه بالذی اصیب حسین کان ذلک اعطماً 
قتیل بشط النهر نفسی فدائه جزا الذی اراده نار جهنما 

« اگر‌حسین کشته شد ‌چندان شگفت ‌نیست چرا که پدرش با همه آن ارزشها و کرامتهای برتر‌ قبل از ‌او به شهادت رسید ، ای کوفیان با آنچه نسبت به حسین روا داشتید شادمان مباشید واقعه‌ای عظیم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادی بزرگ بود جانم فدای او باد که در شط فرات ، سر بر بستر شهادت نهاد و آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند»(2) 
امام سجاد (ع) با بیان سخنان خویش و رسانیدن واقعیات به مردم پرده از جنایات هولناک امویان کنار زد و حقیقت عَلَم شده بر سر نیزه را برای آنها شناساند . 
خطبه‌ای که امام سجاد (ع) در مجلس یزید نیز خواند چهره مجلس فاتح یزید را به لشکری شکست خورده مبدل ساخت که خلاصه آن را در اینجا بیان می‌کنیم . 
یزید در کاخ خود و به قولی در مسجد شام سخنوران و بزرگان قوم را جمع کرده بود تا فتوحات خویش و ذلت اهل بیت را بیشتر نمایان سازد ولی نتیجه‌ای عکس عاید او گردید ، یزید از خطیب دربار خواست که به منبر رود ؛ او هم در بلندی جای گرفت و زبان به هتاکی و بی حرمتی به اهل بیت گشود . 
امام سجاد (ع) از گستاخی و زشت گویی خطیب برآشفت و وقتی سخنانش تمام شد اجازه خواست که با مردم سخن بگوید ابتدا یزید اجازه نمی‌داد ولی با اصرار عده‌ای راضی شد ، امام از پلکان منبر بالا رفت و در برابر چشمان مردم قرار گرفت و نوای گرم ‌توحیدی از‌ زبان مبارکش اوج گرفت بعد از ثنای خدا و درود بر پیامبر و خاندانش فرمود : 
« ای مردم ! 
شش نعمت به ما عطا گردید ما از علم ، حلم ، بزرگواری ، بخشش ، فصاحت ، شجاعت و محبوبیت اجتماعی در میان مومنان برخورداریم فضیلتها و شرافتهای ما عبارتند از اینکه : پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از خاندان ماست و علی بن ابیطالب صادق‌ ترین یار وی ، جعفر طیار ، حمزه شیر شجاع خدا و رسول و حسن و حسین دو سبط این امت ، نیز از خاندان ما هستند ، ای مردم من فرزند مکه و منایم ، من فرزند زمزم و صفایم ، من فرزند آنم که حامل رکن است ، من فرزند آن پیامبری هستم که بر مرکب براق‌آسمانی سوار گشت و جبرئیل او را به بلند جایگاه هستی- سدره المنتهی- رسانید ، من فرزند آنم که فرشتگان آسمان با او نماز گزاردند و به او اقتدا کردند ، من فرزند دریافت کننده وحی ام ؛ فرزند محمد مصطفایم » و بعد به معرفی خود از طریق علی بن ابیطالب (ع) پرداخت و از فاطمه زهرا (س) سخن گفت و چنان خود را معرفی کرد که گریه مردم بلند شد و یزید از تاثیر سخنان امام هرسناک گردید و به مؤذن دستور داد که اذان بگوید . 
موذن شروع به اذان گفتن نمود ، الله اکبر......... اشهد ان لا اله الا الله ......... اشهد ان محمد رسول‌الله 
امام که هنوز بالای منبر بود سر خویش را به سوی یزید برگرداند و فرمود : « آیا محمد که شهادت به رسالت او می‌دهیم جد تو است یا جد من است اگر بگویی که جد من است که بیهوده گفتی ‌ای ولی اگر جد من است پس به چه دلیل و به چه جرمی اهل بیتش را اینگونه آزار می‌دهی ؟ » ، سخنان امام سجاد (ع) شوری در مجلس ایجاد کرد و پرده از دروغگویی و ظلم ظالمان خاندان اموی برداشت و آنها را به مردم معرفی نمود این پیامی بود که به مردم رسید و آنها را در غم و اندوه فرو برد . 
در سنن ابن حنبل آمده است : « جبرئیل ، محمد علیه الصلاه و السلام را از کشته شدن حسین (ع) و خاندان او در کربلا آگاه نمود. » (3)
گفته‌اند که سلمان فارسی پیش امام علی (ع) رفت تا به مناسبت تولد زینب (س) به او تبریک بگوید اما او را دلتنگ و اندوهناک یافت ، آنگاه علی (ع) حوادثی را که دخترش در کربلا با آن مواجه می‌شود برای سلمان بازگو کرد و سپس گریست . 
حضرت زینب (س) در زیر چتر الطاف نبوی و عنایت علوی رشد نمود در ابتدا دختر بچه‌ شیرینی بود که در آغوش مادری مهربان دروس اولیه زندگی را فرا گرفت و از محضر بزرگترین استادان بشریت یعنی جد بزرگوارش و پدر عالی مقامش علوم دینی را آموخت و نشو و نمای تربیتی- دینی نمود به گونه‌ای که در تاریخ نمی‌توان فردی را‌ یافت که به‌آن ترتیب بلند پایه‌ای که زینب (س) در آن خانواده عالی مقام نائل گردید ، رسیده باشد . 
گویند که وی در نزد پدر به تلاوت آیاتی از قرآن کریم پرداخت و بیان تفسیر آن آیات ‌را از ‌پدر درخواست‌ نمود و ‌امام به تفسیر آیات تلاوت شده پرداخت ، زینب دریافت که در آینده مسئولیتی خطیر خواهد داشت . 
وقتی ‌امام علی (ع) خبر را به زینب (س) می‌دهد دختر بنی هاشم با قیافه جدی می‌گوید : ای پدر آن را می‌دانم چه اینکه مادرم زهرا (س) مرا بدان آگاه فرموده تا برای آینده آماده باشم . 

زینب (س) یاور حسین (ع) و پیام آور عاشورا :
عقلیه‌ی بنی هاشم هیچگاه از خانواده پدرش جدا نگشت . تا زمانی که امیرمومنان در کوفه خلیفه مسلمین بود و تا زمانی که حسین (ع) و برادر بزرگوارش در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل گشت به همراه برادران خود سفر کرد ، پس از شهادت حسین بن علی (ع) عَلَم پیام آوری و تبلیغ ارزشهای شیعی را به همراه برادر زاده خود یعنی امام سجاد (ع) به دوش گرفت و از ارزشهای بجا مانده از قیام حسین بن علی (ع) دفاع نمود . 
شایان ذکر است که اگر‌ زینب (س) از ‌میدان حوادث دوری می‌جست و در کشور حجاز می‌ماند و زندگی را صرف کارهای خصوصی و مسوولیتهای زناشوئی و تربیتی می‌نمود و ‌در پیشامد های سیاسی که خاندان رسالت شاهد آن بودند ، وارد نمی‌گشت شاید هیچگاه از او به این بزرگی و بزرگواری یاد نمی‌شد .
مهین بانوی بنی هاشم ، زینب کبری (س) شاهد حوادث گوناگونی در طول تاریخ زندگی پر بار خویش بود و دردناکترین حادثه ، واقعه عاشورا بود که شاهد شهادت تمام کسانش شده بود بعد از شهادت سید الشهداء مسوولیت سنگین خاندان رسالت و از همه مهمتر رسانیدن پیام حسینی بر دوش بانوی قهرمان کربلا قرار گرفت و در صحنه‌های مختلفی اقدام به تبلیغ پیام عاشورا و نیز نگهداری و حفظ ارزشهای الهی بجا مانده از حادثه کربلا نمود .
در ‌جریان اسارت اهل بیت (ع) و خطبه‌های آتشین زینب کبری (س) مردم خود را نادم و پیشمان یافتند و از ندامت و ذلت سر به زیر افکنده بودند درحالی که زینب کبری فرمود : 
« یا اهل الکوفه اتبکون؟ فلا سکنت العبره و لا هدأت الرنه ! انما مثلکم مثل التی نقضت غزلها من بعد قوهٍ انکاثاً ، تتحدون ایمانکم دخلاً بینکم الا سأ ما تزرون ». 
« ای والله فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فقد ذهبتم بعارها و شنارها ، فلن ترحضوها بغسل ابداً و کیف ترحضون قتل سبط خاتم النبوه و معدن الرساله و مدار حجتکم و منار محبتکم هو سید شباب اهل الجنه لقد اتیتم بها حرقا شوها ». 
« ای مردم کوفه آیا گریه می‌کنید ! هرگز اشک چشمانتان ناپسند و ناله‌هایتان خاموش نگردد و در حقیقت مَثَل شما مَثَل زنی است که رشته خویش را پس از محکم یافتن ، پنبه نماید سوگندهای خویش را مابین خود دست آویز فساد قرار دادید آگاه باشید بد است آن بار گناهی که بر دوش گرفتید . آری قسم به خدا که بسیار بگریید و اندک بخندید زیرا که هم آغوش ننگ و عار شده‌اید ، ننگ و عاری که هرگز لکه‌ی آن از دامن خویشتن نتوانید شست و چگونه از این ننگ خود را بشوئید که نواده‌ی خاتم پیغمبران و معدن رسالت را بکشتید در صورتی که او مرجع رفع اختلافات و راهنمای شاهراه زندگی شما و سرور جوانان اهل بهشت بود کاری بس شوم و چاره ناپذیر مرتکب شده‌اید ». 
همانطور که دیده می‌شود مهین بانوان بنی هاشم و پیام آور کربلا ، درعین حالی که اهل کوفه را سرزنش می‌کند ، رسالت خویش را در پیام آوری به نحو احسن ابلاغ می‌کند . 
اما این تنها سخنی نبود که زینب (س) بر زبان راند ، چنان با مردم سخن گفت که آنان به گریه افتاده و به عمق جنایت خویش پی بردند . 
قابل توجه اینکه کاروان اهل بیت(ع) : در تمام مسیر که با مردم روبرو می‌گشتند علاوه بر معرفی خود ، از هیچکس تقاضای کمک نمی‌نمود و مناعت طبع بزرگ منشانه خویش را حفظ می‌کردند و حضرت زینب (س) نقش موثری در این راه داشته است ، زمانی هم کاروان اسرا وارد دارالاماره شده و زینب به یاد روزگاری افتاد که پدرش حاکم بود و مردم به دیده‌ی احترام به آنها می‌نگریستند ولی الان به عنوان اسیر وارد قصر حکومتی شده بودند اشک در چشمان حلقه زده بود اما شجاعت خویش را به یاری طلبید و جلو اشک خود را گرفت تا خویشتن را پیش دشمن خوار نسازد . 
زینب (س) با جلال و ابهت تمام بدون آنکه به صاحبان فعلی کاخ حکومتی توجه کند وارد مجلس گردیده و بجای خویش می‌نشیند و وقتی ابن زیاد از نام او سوال می‌کند برای تحقیر او جوابی نمی‌دهد تا این امیر سرکش عصبانی کشته و می‌گوید : سپاس خدای‌ را که شما را رسوا نمود و بکشت و اخبارتان را دروغ گردانید ، زینب (س) پاسخ می‌دهد : 
« الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه و آله و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا » : 
« سپاس‌خدای را که ما ‌را با‌ بستگی به‌ پیغمبر (ص) گرامی داشت ، و از آلودگی و ناپاکی ، مبرا ساخت و شخص گنهکار رسوا می‌گردد و بدکار دروغ می‌گوید و خدا را شکر که آنان غیر از ما هستند ». 
عقیله‌ی بنی هاشم دیگر بار در کاخ یزید به ایراد خطبه پرداخته و یزیدیان را برآشفت و آن زمانی بود که یزید از سرهای شهدا پرده برگرفت و با چوب خیزران شروع به اهانت به دندانهای امام حسین (ع) نمود در حالی که اشعاری زمزمه می‌کرد که ترجمه آن ، این است : 
« ای کاش پیرمردان ما که در بدر کشته شدند ، شاهد بودند و ناله و فریاد (خزرج) را از ضربات تیز و سنان می‌شنیدند آنگاه صدا به هلهله و شادی بلند نموده ، می‌گفتند : ای یزید دستت شکسته مباد ». 
در این هنگام حضرت زینب (س) بر سر یزید فریاد زد و فرمود : 
« صدق الله یا یزید ثم کان عاقبه الذین اساؤ السووی ان کذبوا بایات الله کانوا بها یستهزون » : 
« خدای متعال راست فرمود که سرانجام بدکاران ، زشت خواهد بود زیرا که آیات خدا را تکذیب کرده و به آن استهزا نمودند ». 


آن حضرت مبنای سخنانش را قرآن کریم قرار داده و کلامش را به آیات الهی زینت می‌بخشید و در ادامه می‌فرماید : 
ای یزید بدان که خدا اگر مهلتی به تو داده است از این جهت است که می‌فرماید : 
« وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ »(4) : 
« آنان که کافر شدند‌ ، هرگز گمان نکنند که اگر مهلتی به آنها می‌دهیم به نفع آنان است بلکه ما به آنها مهلت می‌دهیم تا در گناه زیاده روی کنند آنگاه عذابی خوار کننده برای ایشان خواهد بود ». 
بعد می‌فرماید : 
ای غلامزاده آیا‌ از عدل‌ و داد ‌است که دختران‌ و کنیزان خویش‌ را در پس پرده نگاهداری و دختران رسول خدا (ص) را مانند اسیران به هر سو بگردانی ؟ 
پرده‌ی حجاب‌آنان دریده ‌شد و‌ صدایشان از محبت و غم بگرفت و محزون و اندوهگین بر‌ روی اشتران‌ به هر سو رانده شدند و آنان را به دست دشمنان در شهرها سرگردان نمودی ، نه محافظی داشتند و نه منزلگاهی ، مردم از دور و نزدیک به آنان نظاره می‌کردند درحالی که از مردانشان ، کسی در کنار آنان نبود سپس فرمودند : 
« وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»(5) : 
« هرگز گمان نکنید ، آنان که در راه خدا کشته شدند مردهگانند بلکه زنده بوده و در نزد پروردگارشان‌ روزی می‌ خورند . ‌بعد از‌ اتمام خطابه‌ی‌ حضرت زینب‌ (س) یزید و اطرفیانش چنان بی حرکت و خاموش بودند که گوئی پرنده بر سرشان نشسته بود و از ترس پریدن آن تکان نمی‌خوردند . 
بعد از رهسپار شدن کاروان اسرا به کربلا و بعد به مدینه شهر پیغمبر (ص) ، امویان از ترس شورش مردم ، از آن بانوی مکرمه خواستند که دوباره عزم سفر کند و حجاز را ترک نماید ، با اصرار زیاد ، زینب (س) به همراه زنان بنی هاشم مدینه را ترک گفت و بعد از آن دیگر مدینه را به چشم ندید . 
ای دل دریا دل دریای تو عرش خدا منزل و ماوای تو 
دختر تنهای خدا بر زمین خواهر آزادی و فرزند دین 
آنچه تو کردی به صف کربلا کرده‌ی مخلوق بود یا خدا 
آن همه خون دیدن و چون گل شدن دست خزان دیدن و بلبل شدن 
دیدن خورشید ذبیح از قفا باز ستادن چو فلک روی پا 
جان تو گلخانه‌ی عشق و بلاست جای چنان چون تو زنی کربلاست (6)


پاورقی‌ها: 
1. سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب، آیه‌ی 21 
2. احتجاج طبرسی: ج 1، ص 306 
3. سنن ابن حنبل، ج 1، ص 85 
4. سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران، آیه‌ی 178 
5. سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران، آیه‌ی 169 
6. اشعار از جناب موسوی گرمارودی


نوشته شده در جمعه 90/10/23ساعت 10:58 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

در هیاهوی کم توجهی دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگی و اعتقادی جوانان کشور، جریان های متعارض این فرصت را غنیمت شمرده و با اتصال به سرشاخه های فرامرزی و در پایان آسودگی خاطر به نشر و ترویج آموزه های ضد دینی خود می پردازند.شهرهای ساری، اصفهان، بندرانزلی، تهران و چندین شهر دیگر، حکایت از آغاز تحرکات جدید گروه های شیطان پرستی دارد.



نوشته شده در جمعه 90/10/23ساعت 12:25 صبح توسط رز سفید نظرات ( ) |

انفجار خانه های مجردی

انفجار خانه های مجردی، پدیده جدیدی است که  این روزها در شهرها با با آن روبرو هستیم. خانه های مجردی به دلیل حریم امنی که برای ساکنان خود برای انجام رفتارهای خارج از عرف و اخلاق ایجاد می‌کند، می‌تواند آسیب‌های بسیاری بر پیکره اجتماع وارد کند.

خانه ی مجردی ، تنهایی و خطر

به گزارش « تبیان »، در روزگاری نه چندان دور اگر کسی به فکر تهیه خانه مجردی می‌افتاد باید از هفت خان رستم می‌گذشت و در آخر کار اگر می‌توانست خانه ای پیدا کند، که صاحبش حاضر به اجاره خانه به مجرد می‌شد، پیش از نوشتن قولنامه باید به کلانتری محل می‌رفت و مراتب زندگی مجردی خود را به اطلاع نیروهای انتظامی می‌گذاشت. اما این روزها دیگر این خبرها نیست، آگهی‌های اجاره خانه مجری در دکان هر بقالی پیدا می‌شود و زندگی مجردی خیلی آسان شده است. کافی است در قالب مشتری پا در یکی از هزاران بنگاه سطح شهر بگذارید و بگویید که در جستجوی خانه مجردی هستید، دیگر نه صاحب بنگاه تعجب می‌کند و نه چشم و ابرو نازک می‌کند و فقط از متراژ و شرایط خانه درخواستی و مبلغی که به عنوان ودیعه و اجاره قادر به پرداخت آن هستی، می‌پرسد تا بتواند با هماهنگی این فاکتورها خانه مورد نظر را پیدا کند.


خانه های مجردی دانشجویان غیر بومی

یکی از عوامل افزایش خانه های مجردی در سال‌های اخیر، پذیرش غیر بومی دانشجویان در دانشگاه های غیر دولتی و آزاد بود که امکانات خوابگاه برای پذیرفته شدگان ارائه نمی‌کردند. این موضوع باعث می‌شد تعدادی زیادی از دانشجویان در شهر محل تحصیل خود برای ادامه زندگی مجبور به تهیه خانه های مجردی شوند و یا به تنهایی و یا در کنار دیگر هم دانشگاهی‌ها نشان، به زندگی در این خانه‌ها ادامه دهند. این می‌شد که دانشجویی که تا دیروز در خانه و زیر نظارت خانواده بود، خود را تنها و خودمختار در شهری بزرگ می‌دید که کسی او را نمی‌شناخت. در نتیجه زمینه برای بروز انواع و اقسام رفتارهای غیر عرفی باز می‌شد و دیگر خانواده ای هم نبود که رفتارهای جوان را کنترل کند و رفت و آمد هایش را زیر نظر داشته باشد.

زندگی مجردی فارغ‌التحصیلان شهرستانی برای فرار از بازگشت

از دیگر افرادی که ساکنان خانه های مجردی در شهرهای بزرگ را تشکیل می‌دهند، دانشجویانی هستند که پس از فراغت از تحصیل قصد بازگشت به شهر خودشان را ندارند و با توسل به یافتن شغلی در تهران، به دنبال باقی ماندن در این شهر هستند. این افراد که پس از فراغت از تحصیل دیگر نمی‌توانند از امکانات خوابگاه های دانشجویی استفاده کنند، برای سکونت خانه های مجردی را اجاره می‌کنند و از این طریق می‌خواهند زندگی خود در به هر قیمتی که شده در کلانشهرها ادامه دهند و با از دست دادن امکانات و آزادی‌هایی که در این شهر دارند، به شهرهای محل تولد خود باز نگردند.
تنهایی

زندگی مجردی مهاجران جویای کار

از دیگر افرادی که در خانه های مجردی زندگی می‌کنند می‌توان به مهاجرانی که شهر و دیار خود را به امید یافتن شغلی در شهر ترک کرده‌اند، اشاره کرد. این افراد که در کلانشهر ها محلی برای زندگی ندارند، مجبور می‌شوند با پرداخت قسمت اعظم حقوق خود بابت اجاره، زندگی در خانه های مجردی را تجربه کنند


افزایش سن ازدواج خانه های مجردی را زیاد می‌کند

یکی دیگر از عوامل افزایش زندگی‌های مجردی در شهرهای بزرگ به خصوص تهران، افزایش سن ازدواج است. زمانی که سن ازدواج به دلیل مسائل اقتصادی و فرهنگی بالا می‌رود، دخترها و پسرها وقتی سال‌ها از 18 ساله شدنشان گذشت و هنوز مجرد بودند و قصد ازدواج هم نداشتند، برای اینکه مستقل شوند و از آزادی‌هایی که در محیط خانواده از آن بی بهره‌اند، دست یابند، خانه را به امید زندگی آزاد در خانه های مجردی ترک می‌کنند. این می‌شود دختران و به خصوص پسرانی که خانواده‌هایشان در داخل تهران هستند، برای استقلال بیشتر، به تنهایی یا با دوستانشان اقدام به تهیه خانه های مجردی می‌کنند.

افزایش طلاق و زندگی‌های مجردی

از پدیده های دیگری که تعداد خانه های مجردی در شهر را افزایش می‌دهد، افزایش طلاق و فروپاشی بنیان خانواده‌ها است. عموماً پس از طلاق چه مرد، چه زن تمایل زیادی به بازگشت به خانه پدری و زندگی در کنار خانواده اولیه ندارد. در نتیجه پس از طلاق زن و مرد در راهی خانه های مجردی می‌شوند و دور از نظارت‌های خانوادگی زندگی جدید را آغاز می‌کنند. این در حالی است که غالب زنانی که در خانه های مجردی زندگی می‌کنند، زنان مطلقه و بیوه هستند که آسیب‌هایی که آن‌ها را تهدید می‌کند بسیار بیشتر از مردان است.


مردهای متأهل و خانه های مجردی

البته خانه های مجردی بر خلاف نامشان، تنها به کار مجردها نمی‌آیند. برخی از مردان متأهل که روابطی خارج از خانواده دارند نیز برای ادامه این روابط غیر عرفی اقدام به تهیه خانه های مجردی می‌کنند و ساعت‌ها و روزهایی را خارج از خانه و بدون اطلاع خانواده در خانه های مجردی سر می‌کنند.

مسئولین بهوش باشید ، ریشه یابی و اقدام کنید!

زمانی که سن ازدواج به دلیل مسائل اقتصادی و فرهنگی بالا می‌رود، دخترها و پسرها وقتی سال‌ها از 18 ساله شدنشان گذشت و هنوز مجرد بودند و قصد ازدواج هم نداشتند، برای اینکه مستقل شوند و از آزادی‌هایی که در محیط خانواده از آن بی بهره‌اند، دست یابند، خانه را به امید زندگی آزاد در خانه های مجردی ترک می‌کننددر هر حال جامعه ما نیز مانند تمام جوامعی که در حال طی طریق از سنت به مدرنیسم هستند، در راستای آسیب‌هایی مانند افزایش فردگرایی و زندگی مجردی که از اقتضائات مدرنیته هستند، قرار دارد و مسئولان باید با آسان کردن شرایط ازدواج پایدار و تحکیم پایه های زندگی مشترک از افزایش تعداد زندگی‌های مجردی جلوگیری کند تا ادامه این روند به زوال خانواده که هسته اصلی جامعه است، نیانجامد.

منبع :بخش اجتماعی تبیان

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/10/22ساعت 11:40 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

 

ماموران سابق موساد: ترور استاد ایرانی کار اسراییل بود

1390/10/21 - 10:38

وین - "پاسکال وبر" گزارشگر تلویزیون سوییس در امور خاورمیانه به نقل از ماموران سابق

موساد که با آنها گفت و گو کرده است تاکید کرد که ترور استاد ایرانی کار اسراییل بود. 

 

به گزارش ایرنا، تلویزیون سوییس در گزارش خود در این زمینه تصریح کرد که عملیات تروریستی علیه دانشمندان هسته ای ایران مانع پیشرفت فعالیت های هسته ای ایران نخواهد شد.

پاسکال وبر گزارشگر تلویزیون سوییس تاکید کرد که این اقدام تروریستی علیه مصطفی احمدی روشن استاد دانشگاه در ایران، برنامه ریزی شده بود.

وی با اشاره به اینکه ماموران سابق موساد این اقدام تروریستی را کار اسراییل می دانند در عین حال گفت که این رژیم هیچگاه رسما مسوولیت این ترورها را بعهده نمی گیرد.

وی افزود: ماموران سابق موساد تاکید کردند که اسراییل بارها از این شیوه علیه ایران استفاده کرده است.

این گزارشگر سوییسی ادامه داد: غربی ها امیدوارند با چنین عملیاتی ، برنامه های اتمی ایران را متوقف کنند.

پاسکال وبر تاکید کرد: این درحالی است که این اقدامات تروریستی مانع فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران نخواهد شد و نمی تواند آن را متوقف کند.

در اثر انفجار یک بمب مغناطیسی در خیابان شهید داوود گل نبی در تهران که صبح روز چهارشنبه به وقوع پیوست، مصطفی احمدی روشن استاد دانشگاه به شهادت رسید.

این استاد دانشگاه، دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف بوده است .

یکی از مسوولان امنیتی در گفت وگو با ایرنا درباره این انفجار گفت: شیوه شهادت این استاد دانشگاه همچون سایر ترورهای صورت گرفته توسط عوامل صهیونیستی از طریق چسباندن بمب مغناطیسی به وسیله نقلیه بوده است.

به گفته منابع آگاه این بمب مغناطیسی در مقابل درب پژوی نقره ای رنگ در سمت راست آن چسبانده شده بود.

منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)


نوشته شده در چهارشنبه 90/10/21ساعت 7:11 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

تصویر زیر چند ماه پیش گرفته شده است. سردار سعید قاسمی ، لحظاتی قبل از پیاده شدن حاج بخشی از خودروی حامل وی ، پای او را بلند کرده و بر کف آن بوسه می گذارد.
تصویر زیر چند ماه پیش گرفته شده است.  سردار سعید قاسمی ، لحظاتی قبل از پیاده شدن حاج بخشی از خودروی حامل وی ، پای او را بلند کرده و بر کف آن بوسه می گذارد.


نوشته شده در سه شنبه 90/10/20ساعت 9:43 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

کاورهای خارجی، ملودی‌های کپی و جعل آهنگ‌های خوانندگان دیگر، خواننده‌های موسیقی پاپ ایران را رسوا کرد. در این بین آلبوم «رگ خواب» محسن یگانه از این رسوایی بی نصیب نماند.

به گزارش پانا، طرفداران محسن یگانه در یک موضع گیری اعلام کرده بودند که برای آنها باور کردنی نیست قطعات پرطرفدار آلبوم های رسمی این خواننده «کاور» است. خواسته آنها هم این بود که فقط در صورت معرفی اصل آثار راضی می شوند و از مواضع خود کوتاه می‌آیند. قطعا هنر محسن یگانه در کنار هم قرار دادن خط ملودی های مختلف و میکس آنها و بوجود آوردن ملودی های تاثیر گذار در البوم هایش، بسیار قابل توجه و قابل احترام است.
حدود یک سال پیش سایت farskids در اقدامی جالب توجه حدود 150 قطعه از آثار بزرگان موسیقی کشور را همراه با اصل آن قطعات ( قطعات خارجی ای که از سوی بزرگان موسیقی داخلی بدون ذکر منبع کاور شده بودند و ملودی هایشان به نام آقایان خواننده ها و آهنگسازان داخلی سند خورده بود) در فایلی واحد و با حجم نزدیک به 500 مگابایت، منتشر کرد تا اعتبار بسیاری از بزرگان موسیقی کشور زیر سوال رود و موسیقی پاپ در آستانه یک آبروریزی بزرگ قرار بگیرد. به دو روز نکشید که کل این فایل از روی خروجی این سایت حذف شد.
علی جهان دیده ، مدیر آن سایت درباره آن روز و آن فایل جنجالی می گوید : « تقریبا همه خواننده هایی که از آنها در این فایل به نوعی قطعه ای وجود داشت تماس گرفتند و التماس می کردند که آنرا از روی خروجی سایت برداریم. بعضی ها که تعداد قطعات شان زیاد بود حتی به گریه افتاده بودند. آنها دیده بودند که دیگر چاره ای جز قبول همه اتهامات ندارند و مجبورند به اشتباه شان اعتراف کنند. قطعات کاور با صدای آنها خوانده و منتشر شده بود و نام خودشان به عنوان آهنگساز ذکر شده بود و انتشار این فایل به نوعی حقایق را بازگو می کرد. فشارها از سوی خواننده ها بروی ما بیشتر شد و بعد که دیدیم هنرمندان موجه و بزرگ داخلی با ما تماس گرفتند و از ما خواستند که آن فایل را برداریم، دیگر به احترام آنها کل آن قطعات را حذف کردیم.»

* آن سایت مخوف
شاید در این بین این سوال برایتان مطرح شده باشد که بزرگان داخلی چطور و از چه طریقی به ملودی های آثار خوب جهانی که کمتر شنیده می شوند دسترسی پیدا می کنند. جواب این سوال را یکی از خواننده های پر آوازه داخلی اینگونه می دهد:« یک سایت یونانی هست که من به تازگی متوجه شده ام بسیاری از خواننده های داخلی و موزیسین های داخل کشور با آن ارتباط دارند. این سایت ( متاسفانه به دلایلی نمی توانیم نام کامل سایت را ذکر کنیم ولی اگر به صورت اختصاری بخواهیم به آن اشاره کنیم آدرسش می شود : «G.m.com») برای عضو گیری اش پول ناچیزی دریافت می کند و پس از اینکه در آن ثبت نام به عمل آمد و تائید می شود که عضو ثبت نام شده از خواننده ها و آهنگسازان و موزیسین های به نام یک کشور است ، هر هفته دو خط ملودی 30 ثانیه ای برای او ارسال می شود و در صورتی که مورد توجه طرف ایرانی قرار گرفت در ازای در یافت 10 دلار ملودی اصلی برای او ایمیل می شود. البته نام خواننده و نام قطعه ای که این ملودی مختص آن بوده و نام آلبومی که این قطعه در آن گنجانده شده هم به همراه ملودی فرستاده می شود ولی طرف ایرانی معمولا یا آن ملودی را خودش می خواند و با گذاشتن ترانه فارسی روی آن ، در آلبوم اش قرار می دهد و یا آنرا با قیمتی در حدود یک و نیم تا دو میلیون تومان به خواننده های دیگر می فروشد! در هر دو حالت هم در برابر نام آهنگساز این قطعه، نام خود طرف ایرانی ذکر می شود! اتفاقی که قطعا حرفه ای نیست ولی به صورت گسترده در بازار موسیقی کشور شاهد اش هستیم.

* عرف نادرست
«کاور کردن» مترادف استفاده از ملودی و آهنگ قطعات دیگر با ایجاد برخی تغییرات کوچک در خط ملودی آن است که البته در نگاه جهانی، اتفاقی مرسوم و متداول است. بسیاری از جوانانی که عشق موسیقی دارند یا حتی خواننده‌های سرشناس، آثار جاودان بزرگان موسیقی را «کاور » می‌کنند و بخش هایی از ملودی آن را با ذکر منبع و مشخصات قطعه اصلی، انتخاب و در آثار خودشان اجرا می کنند. توجه داشته باشید که «کاور کردن» فرقی بنیادین با «بازخوانی قطعات» دارد و به هیچ وجه نباید این دو مفهوم را با هم اشتباه گرفت.

در ایران مفهومی که از «کاور کردن» در ذهن اهالی موسیقی است، بیشتر اوقات با واکنش‌های منفی رو به رو می‌شود. یعنی مخاطبان خواننده‌ای به محض اینکه بفهمند قطعه‌ای از آن خواننده ، کپی برابر اصل ملودی یک خواننده دیگر است، دیگر کوتاه بیا نیستند و با هجوم به سایت های هواداری آن خواننده حسابی از خجالت او در می آیند. برای همین است که ستاره های موسیقی داخلی خیلی کم پیش می‌آید که در معرفی آثارشان در شناسنامه آلبوم ، منبع ملودی هایشان را معرفی کنند و با توجه به اینکه ایران شامل قانون کپی رایت نیست، هنرمندان داخلی به راحتی ملودی ها را به اسم خود در شناسنامه آلبوم می زنند و برای خودشان آوازه و اعتبار کسب می‌کنند.

 


نوشته شده در سه شنبه 90/10/20ساعت 8:36 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

به گزارش البرز به نقل از مشرق ، رستم رفیعیان ، از بچه های مسجد سیاهپوشان دزفول ، درست در همان سالی متولد شد که امامش پرچم قیام برافراشت و 20 سال بعد ، به نام نامی امامش ، با همسرخویش پیمان وفا بست و ده ماه پس از آن ، طی عملیات خیبر ، پیمان خود با حضرت روح الله را به خون خویش امضا کرد و در حجله ی شهادت آرمید.
آن چه می بینید ، کارت دعوت به مراسم ازدواج شهید رستم رفیعیان است. کارتی که صفا و پاکی آن سال های آسمانی در آن موج می زند. روحمان با یادش شاد:

 


نوشته شده در دوشنبه 90/10/19ساعت 10:54 عصر توسط رز سفید نظرات ( ) |

   1   2      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت