فردا روز تولد منه اما نه یه روز خاص ها یه روز مثل روزای دیگه.دیگه عاذت کردم به تنهایی و فراموشی. نمیدونم چرا آدمها اینقدر سرد شدن نسبت به هم. میگن شب تولدم بارون میومد اونم وسط تابستون بعد از چند هفته گرمای طاقت فرسا.رحمتی شد قدمم واصه کشاورزیه پدربزگ.شاید واصه خاطر این بود که پشت قرآن خطیش که تولدهارو با اون سواد قرانیش ثبت میکرد کنار تاریخ تولدم نوشت:"تولد یه فرشته تو شب بارونی"البته یه وقت فکر نکنین اسممو گذاشتن فرشته ها نه از این شانسها نداشتم اونم آقاجون خدابیامرز از سر علاقه اش به من نوشته بود علاقه ای که تا لحظه مرگش به من نشون داد روحش شاد.خلاصه من درست 30 سال پیش تو سحرگاه 60/5/19 بدنیا اومدم......................سلام دنیا........من اومدم.........................با یک دنیا امیدو عشق و آرزو.............میگن هر تولد یه سفر365 روزه به دور خورشیده اما من که ستاره ام خود خورشیده به نظرتون سفرمو باید به دور کدوم مدار شروع میکردم؟؟؟؟؟فکر کنم واصه همینه که 30 ساله علافیم !!!!هیچکی هم سراغ مارو نمیگیره و دور خودمون میچرخیم...اوه صبر کنین نه نه همین الان یه پیامک از یه دوست مهربون اومد که پیشاپیش پیرشدنمو تسلیت گفته اره واقعا حق داره چیه روز تولد خوشحالی داره جزاینکه بفهمیم ساعت شنیه عمرمون داره پر میشه و ما هیچ گلی به سر خودمون نزدیم خدا به خیر کنه روزهای باقی مونده عمرمونو البته اگه عمری باقی باشه ......
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |