• وبلاگ : سردار بي سنگر
  • يادداشت : بسته هاي سوال برانگيز حاج خانوم!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بر عشق ، سلام بر همدم و همراز عشق يعني شهيد و شهادت

    قصه عشق را بايد با غروب بود تا دانست و با هواي ابري پاييزان و با مرغي که به ناچار پشت ميله هاي بي احساس قفس نغمه سرايي مي کند. ماجراي غم انگيز ما را در محفل شمع و پروانه بايستي شنيد و با لبخندهايي پيوند خورده با اشک و در آه سوزان شنهاي داغ ديده ... باز دلم هواي شلمچه کرده است.

    باز از فرسنگها راه بوي عطر خاکريزهايش مستم مي کند . باور کنيد خودم هم ديگر خسته شده ام . همين که مي آيم نفسي بگيرم و با شهر بسازم ، همين که مي آيم آرام آرام با زندگي روزمره دست اخوت دهم ، نمي دانم چه مي شود که درست هنگام هنگامه ، آنجا که مي روم تا فتحي ديگر در بودنم را رقم بزنم ، به سراغم مي آيند .

    خدايا چاره اي ... درماني ... راهي ... خودم هم خوب مي دانم که يک بيابان و چند خاکريز و يک غروب نمي تواند اينچنين هستي ام را به بازي بگيرد . که بيابان بسيار است و خاکريز مشتي خاک و غروب کالايي که همه جا يافت مي شود ... آري !

    پاسخ

    سلام همسنگر ممنون از نوشته زيباتون دل منم هواي شلمچه کرده و انشاالله براي سال تحويل در آنجا خواهم بود ...انشاالله به ياري شهدا شما هم قسمتتان بشود و بياييد.....